چگونه با ذهنیت سازشکارانه و در معرض ریسک معامله نکنیم

ایجاد درآمد ماهانه از معاملات مستلزم مهارت و توان چندانی نیست.

برای بسیاری از افراد، یک معامله خوب، تمام کاری است که باید انجام بدهند.

اما اگر واقعا به این «سادگی» است، چرا مردم از عهده آن بر نمی آیند؟

به دلایل بسیاری:

  • نداشتن استراتژی معاملات
  • نداشتن درک درست از استراتژی و کاری که استراتژی قرار است انجام بدهد
  • مدیریت ریسک ضعیف
  • درک ضعیف از احتمالات
  • فقدان خویشتن داری.

در اینجا به یک یک مورد اشاره کرده و توضیح خواهیم داد:

اعتیاد به انجام معامله:

درست خواندید. برای برخی از مردم سخت است که بیکار بنشینند و در انتظار بهترین فرصتها در بازار باشند. آنها می خواهند اقدام کنند، و احساس می کنند باید تمام مدت در حال معامله باشند.

به عنوان مثال، یک معامله گر روزانه ممکن است روز خود را مطابق روال زیر شروع کند:

او سفارش یک معامله را ثبت می کند. خوشبختانه سودآور و قابل قبول است.

اما، هنوز کاملا از سود ایجاد شده راضی نیست- او سود بیشتری می خواهد.

به این ترتیب، سفارش معامله دیگری را ثبت می کند. متأسفانه، مشخص می شود که این معامله به زیان منجر شده، که باعث می شود قسمت زیادی از دریافتی قبلی خود را پس بدهد.

و حالا، او ناخشنود است.

هدف فوری او این است که زیان را جبران کند، به این ترتیب سفارش معامله دیگری را ثبت می کند.

این معامله سود کمی ایجاد می کند.

اما او هنوز راضی نیست. بنابراین صبر می کند، و بالاخره معامله دیگری را شروع می کند.

معامله دیگری، پس از آن. و معامله دیگری، تا اینکه متوجه می شود که هر چه بیشتر معامله می کند، گودال عمیق تری برای خود حفر می کند، زیرا او حالا دارد با ذهنیت سازش و در معرض ریسک معامله می کند.

تمام این معاملات تنها به این دلیل بود که از دریافتی اولیه خود در اولین معامله راضی نبود.

بسیاری از مردم از اعتیاد به انجام معامله رنج می برند، دقیقا به این دلیل که نمی توانند نقش مهمی که یک رویکرد ساختار یافته در انجام معاملات بازی می کند، را ببینند.

بنابراین، هر وقت که بخواهند معامله می کنند. هدف آنها پول درآوردن به هر قیمتی است، و بنابراین نمی دانند چه موقع باید دست بردارند و کنار بروند- آنها فقط هنگامی کنار می روند که حسابی زیان دیده باشند.

منظور مرا اشتباه برداشت نکنید. در معاملات، به میزان قابل توجهی سخت کوشی و  تاب‌ آوری نیز احتیاج دارید، با این حال باید یاد بگیرید که چه موقع باید گفت «برای امروز کافی است».

 

قوای ذهنی و قدرت نمودار ارتباط تنگاتنگی دارند.

درست در همان لحظه ای که بی گدار جلو می روید و با ذهنیتی سازشکارانه  معامله می کنید، متحمل ریسک درگیر شدن در معاملات پایین تر از سطح بهینه و سوء مدیریت ریسک خواهید شد.

بسیاری با توجیه و «کم اهمیت جلوه دادن» رفتارهای تخریب‌ گرانه خود، مشکلی مرکب و چندبرابر ایجاد می‌ کنند.

به عنوان مثال، زمانی را به خاطر می آورند که معامله نمی کردند، و می گویند «می بینی! اگر درست همینجا سفارش معامله ای ثبت می کردم، می توانستم با این حرکت زیبا در بازار سود کسب کنم.»

و بنابراین، همین موضوع برای آنها به توجیهی تبدیل می شود که هر چه قدر می خواهند، و هر موقع که می خواهند، بدون هیچ توجهی به اینکه تا چه حد ذهنیت آنها سازشکارانه و در معرض ریسک است اقدام به سفارش معاملات می کنند.

در سطح کاملا نظری، اگر کسی دارای یک سیستم معاملاتی با ارزش انتظاری مثبت باشد، چنین اقدامی منطقی به نظر می رسد- با توجه به قانون اعداد بزرگ، سفارش معاملات زیاد قطعا ارجحیت دارد.

اما مسئله خود ما انسان هاست. ما ممکن الخطا هستیم. ما نمی توانم همیشه منطقی و بی طرف باشیم. هر چقدر خسته، اوقات‌تلخ، گرسنه، بیمار، فرومانده، و ناخشنودتر باشیم، کمتر از حد توان خود می توانیم فکر کنیم و کمتر می توانیم عینی و بی طرف اقدام کنیم.

مهم نیست که به نظر خودتان چقدر از قدرت اراده و نظم برخوردارید.

این یک واقعیت است. (مجبور نیستید حرف مرا باور کنید، مطالعات دانیل کانمن و نسیم طالب را بررسی کنید).

بنابراین، پیشنهاد ساختاربخشی به فعالیت های معاملاتی بوسیله محدود کردن تعداد معاملاتی که در هر روز انجام می دهید (یا اگر معامله گر سوئینگی هستید، درهر هفته)، برای محافظت کردن از شما در برابر خودتان است.

به عنوان مثال، فرض کنید در هر روز معین، تنها سفارش ۳ معامله را ثبت می کنید.

بعد از این ۳ معامله، اگر کار را با سود به پایان بردید، چه بهتر. به استراحت بپردازید و از باقی روز خود لذت ببرید. و روز بعد سرحال برگردید.

به همین ترتیب، بعد از این ۳ معامله، اگر روز خود را با زیان به پایان رساندید، این هم خوب است زیرا از یک سیستم معاملاتی با ارزش انتظاری مثبت برخوردار هستید (امیدوارم که همینطور باشد!). بنابراین زیان خود را بپذیرید، استراحت کنید و از باقی روز خود لذت ببرید. و روز بعد سرحال برگردید.

روش من برای انجام کار این است، و روش بسیاری دیگر نیز همین است. همانطور که می بینید، این روش درباره پذیرفتن همان نتیجه ای است که از بازار گرفته می شود و کنار کشیدن (صرف نظر از سود یا زیان)، و برگشتن در صبح روز بعد، در حالی که با تجدید نظم، انگیزه، چشم انداز و تمرکز خود، برای شروع ۳ معامله همان روز آماده هستید.

کار شاقی نیست، قرار نیست موشک هوا کنید.

واقعا کار شاقی نیست! مسئله سازماندهی و مدیریت ذهنیت است.

اگر قصد دارید تا بیست، سی سال آینده به انجام معاملات ادامه بدهید، آن هم به طور سودآور، بنابراین همین حالا باید ایجاد چارچوبی را که از آن پیروی خواهید کرد و از شما در مقابل خودتان محافظت خواهد کرد، آغاز کنید.

و با تمام توان به چارچوب خود متعهد باشید.

به خاطر داشته باشید، شما فقط به یک معامله خوب نیاز دارید.

مسئله را پیچیده‌تر از آن که هست نکنید.

 

از اینکه این مقاله را خواندید از شما سپاسگذاریم. اگر برای شما مفید بود لطفا به آن ۵ ستاره بدهید (گوشه سمت چپ و بالای این مقاله، از چپ به راست).

و اگر آن را مفید دانستید به کمک ابزار اشتراک در بالا آن را در برای دوستان خود در شبکه های اجتماعی ارسال فرمایید.

مطالعه بیشتر